سلامت نیوز: حنیف رضا گلزار کارشناس ارشد خاک وآب و کنشگر پرسابقه محیط زیست ومنابع طبیعی در واکنش به سخنان اخیر رییس "سازمان منابع طبیعی وآبخیزداری کشور" درباره توانایی تامین آب برای 2 میلیارد نفر در ایران، در یادداشتی اختصاصی برای "سلامت نیوز" نوشت: « آقای "نوبخت" با آرنگ(هدف) کاشت یک میلیارد نهال مدیریت خود را آغاز کرد. هنوز یکسال از دوره کارگزاری ایشان نگذشته، نوید فراهم سازی آب برای دو میلیارد نفر را می دهد و من نگرانم که سومین مژده او به این سرزمین و منابع طبیعیِ از کف رفته آن چه باشد! خدا کند که وعده امکان پذیری چرای 3 میلیارد دام در جنگل ها و مراتع کشور به بهانه خودکفایی درگوشت و ماست و پشم و کشک نباشد...» متن کامل این یادداشت در ادامه می آید.

 از "ملاهای کابل" تا "مدیران اُزگُل"

به گزارش سلامت نیوز حنیف رضا گلزار، کارشناس ارشد خاک و آب و کنشگر محیط زیست ومنابع طبیعی نوشت: شوربختانه هر روز که می گذرد، در سپهر مدیریت و فراهمی "آّب" در ایران، با گزاره های شگفت آور و ناامید کننده تری روبرو می شویم که جز رنگ و نشانی از پس رفت، چیز دیگری از آن دریافت نمی شود. گویا آشفتگی و نابسامی "مدیریت آّب" در جایگاه گلوگاه زندگی در سرزمین تفتیده ایران، هرچه قدر بیشتر و پیچیده تر می شود، به همان اندازه نیز اندیشه و نگرش گروهی از مدیران از روش های درست ساماندهی این آشفته بازار نیز پریشان تر و ناامید کننده تر می شود.

شما گمان می کنید چرا کار سرزمین ما به اینجا کشیده که "ملاهای کابل" بر سر حقابه هیرمند، اینگونه ما را مَچل خود می کنند و سخنان و دیدگاه های برجسته ترین مقام های دولتی کشورمان را دستمایه "ریشخند" و گاهی "تهدید" می کنند؟ همچنین شما گمان می کنید چرا پس از چندین دهه گفتن و شنیدن از گزاره ای به نام "بحران آب"، "مدیران اُزگل" چنین می اندیشند که به "کوری چشم" گروهی، "با دیوار کشیدن دور کشور هم می توانند آب و خوراک 2 میلیارد نفر را فراهم کنند"؟

نگارنده این یادداشت چنین می اندیشد که بیان همین دیدگاه های بدون پشتوانه کارشناسی و رویاپردازی های برخاسته از شور و هیجان پیشبرد بولدوزری کارهاست که کشور را امروز دستمایه ریشخند "جنبش اصیل منطقه" ساخته و چرا اینگونه نباشد که "جنرال مبین خان" از برجستگان "طالبان" باگردن کشی، در برابر "حقابه هامون" از ما "تیل"(سوخت و فرآورده های نفتی) نخواهد؟ وقتی خودمان و از درون، اینگونه کمر به ریشخند "کارشناسی" و تهدید "کارشناسان" و راندن آنها بسته ایم، از ناخودی ها چه باید چشم داشت؟

دریغا که این روزها "هامون"، آمیخته ای از آّب دریغ شده و خاک آغشته به خون مرزبانان و جوانان رشید این سرزمین است.

بیان دیدگاه کارشناسی، حقِ هر کارشناس و مدیری است و چنانچه "مدیران اُزگل" روشی برای فراهم کردن اّب مورد نیاز 2 میلیارد نفر دارند، شایسته است این روش و دستاورد را با اندیشمندان و کارشناسان بخش آب کشور درمیان بگذارند؛ تا چنانچه اجرایی بود در راستای "منافع ملی" به کاربسته شود و کشور را از دام دیو بی آبی برهاند.

این فرآیند هیچ نیازی هم به ادبیات زور و تهدید و توهین ندارد. از این روی، دیدگاه های آبی رییس سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری کشور درباره توان فراهم سازی آب و خوراک 2 میلیارد نفر، بنده را چندان نگران نکرد؛ چرا که این وعده را نیز همچون اقدام کاشت یک میلیارد نهال برای بهبود جایگاه کشور در میان تولیدکنندگان کربن، اجرا شدنی و اثرگذار نمی دانم.

نه "نوبخت" و نه هیچ مدیر دیگری نمی تواند دور ایران را دیوار بکشد و آّب و خوراک2 میلیارد نفر را فراهم کند. این پرسمان، چنان روشن است که از دیدگاه نگارنده، ارزش پرداختن و تجزیه و تحلیل کارشناسی را هم ندارد. از این روی من بیشتر از تندخویی و ادبیات تهدید آمیز و زبان تند و گزنده ایشان نگران شدم تا عددها و رقم های ساخته و پرداخته شده در اندیشه ایشان. تا جایی که به یاد دارم همیشه زبانزد و واژه "کوری چشم"، برای "دشمنان" به کار برده می شد.

آقای دکتر "نوبخت" که با پشتوانه آشکار سال ها تلاش جامعه مدنی ایران و کارشناسان و کنشگران دلباخته آینده این سرزمین در جایگاه رییس "سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری کشور" نشستند، خود را با کدام "دشمن" روبرو دیده اند که اینگونه برآشفته و تندزبانی و تلخ کامی می کنند؟ آیا شماری از کارشناسانی که امروز درباره مدیریت آب کشور می گویند و می نویسند، همان هایی نبودند که برای آمدن ایشان به ساختمان اُزگل تلاش ها کردند؟

تلاش می کنم خوشبین باشم و با همان نگاه خوشبینانه، گمان و پندار خود را بر این بنیان استوار می کنم که ایشان نگارندگان گزارش "دانشگاه استنفورد" با عنوان «A National Adaptation Plan for Water Scarcity in Iran» را "دشمن پنداشته" و آنان را آماج این خشم خود قرار داده اند. (گرچه می دانم شاید از چنین گزارشی، از ریشه و بنیان بی خبر باشند). به صدها مقاله و پژوهش چاپ شده از استادان دانشگاه ها و کارشناسان توانمند درباره چگونگی مدیریت اندوخته های آبی کشور که با این نگرش "چشمانشان باید کور شود"، کاری ندارم. ولی پرسش من اینجاست که ده ها گزارش "مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی" که همگی بر بایستگی مدیریت آب با رویکرد کاهش سهم آب مصرفی در بخش کشاورزی پافشاری می کنند چه می شود؟

آیا آقای "نوبخت" و مشاوران توانمند و اندیشمند ایشان که شماری از آنها از همین مرکز پژوهش های مجلس به اُزگُل کوچ کرده اند، این گزارش ها را نخوانده اند؟ اعضای "شورایعالی جنگل، مرتع و آبخیزداری" چطور؟

در یکی از این گزارش ها (شماره مسلسل 18067 به تاریخ بهمن 1400)، آشکارا چنین آمده که؛ «سیاست گذاران کشور نبایستی مبنای توسعه را بر کشاورزی قرار دهند ...» و در جایی دیگر از همین گزارش آمده که « در بخش کشاورزی باید مصارف تا حدود 15 میلیارد مترمکعب کاهش یابد.... اما در بلند مدت برنامه ریزی در جهت کاهش مصارف آب تا کمتر از 60 درصد آب تجدید پذیر باید صورت گرفته ...»

افزون بر مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی، "سند آب کشور"، نگاشته شده از سوی "اندیشکده اّب، محیط زیست، امنیت غذایی و منابع طبیعیِ مرکز الگوی اسلامی – ایرانی پیشرفت" نیز سال ها پیش نگرانی های خود درباره چگونگی مدیریت و مصرف آب بویژه در بخش کشاورزی ایران را بیان داشته است.

آشکار است که هیچ کدام از این گزارش های رسمی که از سوی ساختارهای پژوهشی حاکمیتی نگاشته شده، کمترین همسویی با دیدگاه های رییس جدید "سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری کشور" ندارد. آیا ادبیات تند آقای "نوبخت" دربرگیرنده این مراکز پژوهشی حاکمیتی هم می شود یا اینکه روی سخن ایشان تنها با مردم بوده است؟

امیدوارم آقای دکتر "نوبخت" پاسخی به این پرسش زیربنایی و سرنوشت ساز داشته باشند. همچنین امیدوارم آقای "نوبخت" توضیح دهند که چرا در «روشنگری» انجام شده از سوی سازمان پس از واکنش های افکار عمومی به دیدگاه های آبی توهین آمیز ایشان، تنها به فرار از وعده فراهم ساختن آب دو میلیارد نفر بسنده کردند و بابت توهین های انجام شده از جامعه مدنی و کنشگران محیط زیست، منابع طبیعی و آب کشور پوزش نخواستند؟

نگارنده این یادداشت با همه اندوه و ناامیدی که از نگرش ها و کارکردهای رییس سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری کشور دارم، همچنان با نگاه و رویکردی برخاسته از دادگری و دادمندی، ایشان را برای بیان این دیدگاه ناروا و ناپسند، "سرزنش" نمی کنم. چراکه چنین می اندیشم؛ آن "دانشگاهی" که چنین مدیرانی را در دامان خود پروراند، باید سرزنش شود. چنین می اندیشم که آن "دانشگاهیانی" که در برابر برنامه ها وکارکردهای نادرست و ویرانگر چنین مدیرانی که در دامان خود پروراندند، ولی همچنان مُهر خاموشی بر لب دارند را باید که سرزنش کرد.

اگر آن روز که نامزد وزارت جهاد کشاورزی با بانگی رسا، در "صحن علنی مجلس" از «توسعه سطح زیر کشت»، از «افزایش تولید پروتیین بدون نیاز به آب»، از «افزایش تولیدات کشاورزی از 136 به 156 میلیون تُن»، از «خودکفایی» و دها رویای دست نیافتنی دیگر می گفت، کارشناسان، پژواک این بانگ رسای ویرانی و این ریل گذاری نادرست در بخش کشاورزی و مدیریت آب کشور را می شنیدند و می دیدند و واکنشی شایسته و درخور نشان می دادند، امروز "معاون" همان وزارتخانه درجایگاه کارگزار منابع طبیعی کشور، این رویاپردازی ها را دامن نمی زد و پاک ترین و بی آلایش ترین فرزندان این سرزمین را با شلاق خشم و بیدادگری و توهین نمی راند.

من "عباسعلی نوبخت" را برای این نگرش و منش ناستوده"سرزنش" نمی کنم؛ چرا که او را پیایند و برآیندی از ساختار آموزش و پژوهش کشور می دانم. ولی با آنکه او را "سرزنش" نمی کنم "نگران" هستم که مبادا "عباسعلی نوبخت"، در گفتار، منش و روش، روگرفت تکراری "عیسی کلانتری" در سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری کشور شود.

آقای "نوبخت" با آرنگ(هدف) کاشت یک میلیارد نهال مدیریت خود را آغاز کرد. هنوز یکسال از دوره کارگزاری ایشان نگذشته، نوید فراهم سازی آب برای دو میلیارد نفر را می دهد و من نگرانم که سومین مژده او به این سرزمین و منابع طبیعیِ از کف رفته آن چه باشد! خدا کند که وعده امکان پذیری چرای 3 میلیارد دام در جنگل ها و مراتع کشور به بهانه خودکفایی درگوشت و ماست و پشم و کشک نباشد...

آقای دکتر "نوبخت" به خوبی می داند که فراهم ساختن آب شرب مردم و همچنین دیوار کشیدن دورادور کشور و فراهم ساختن خوراک و دیگر نیازهای مردم در "شرح وظایف" و "ماموریت" های سازمانی که ایشان کارگزاری آن را عهده دارند نیست. امیدوارم این را هم بدانند که با بیان چنین جستارها و پرسمان های تند و نادرستی، جایگاه خود ویران کرده خویش نزد کارشناسان و کنشگران مدنی ایران را از این که هست، بدتر می کنند. به کدام بها و بهانه نمی دانم.

آقای نوبخت گرامی! تنها شما نیستید که «زنده اید» و تنها شما نیستید که «آرمان های این مرز و بوم» را دوست دارید. خردمندی حکم می کند که همه پل های پشت سر را با دست خویش و برای "هیچ" ویران نکنید.

امروز، گرداندن این کشور بیش از هر دورانی نیازمند همراهی و همگامی مردم، کارشناسان توانمند و کنشگران مدنی با مدیران و کارگزاران است. با این راستینگی کنار بیایید و چنانچه خواستید چنین کنید و پل های منفجر شده پشت سر خود را یکی یکی بازسازی کنید، نخست گروه مشاوران خود را پیرایش و ویرایش کنید.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha