به گزارش سلامت نیوز لیلا فولادوند مستندساز محیط زیست و مدیرعامل "انجمن مستندسازان حیات وحش و تنوع زیستی ومحیط زیست ایران" در سخنان خود که در سومین همایش ملی مستندسازان حیات وحش و تنوع زیستی ایران که در آبانماه امسال در دانشکده منابع طبیعی وعلوم دریایی دانشگاه تربیت مدرس نور و در سه روز در حال برگزاری است گفت:« در ایران طی سالهای اخیر، رشد کیفی آثار مستند حیاتوحش و افزایش حضور آنها در جشنوارههای داخلی و بینالمللی نشان داده است که ظرفیت انسانی، علمی و فنی این حوزه وجود دارد؛ اما نبود یک نهاد تخصصی سبب شده این ظرفیت بهصورت نظاممند در چرخهی آموزش، پژوهش و تصمیمسازیهای محیط زیستی کشور بهکار گرفته نشود. در نتیجه، هرچند مستندسازان ما بهطور فردی موفقیتهای چشمگیری داشتهاند، این دستاوردها در غیاب ساختار جمعی به سیاستگذاری پایدار و تأثیر ملی منجر نشده است.»
او افزود:« شاید اگر چند سال پیش از ما میپرسیدید روزی گردهم میآییم تا دربارهی تأسیس "انجمن مستندسازان حیاتوحش و تنوعزیستی" حرف بزنیم، باورش برایمان دشوار بود. ما مستندسازان طبیعت، سالها هرکدام در گوشهای از این سرزمین پراکنده بودیم؛ در دل جنگلهای شمال، در کویرهای داغ، در جزایر دورافتاده، یا در دل شبهایی که تنها صدای حشرات همدم ما بود. اغلب ما یکدیگر را فقط از دور میشناختیم؛ از تیتراژ فیلمها، از فستیوالها، از فضای مجازی. اما در همهی این فاصلهها، یک نقطه مشترک ما را به هم پیوند میداد، عشقی عمیق و تمامنشدنی به طبیعت ایران و اشتیاق به مستندسازی علیرغم همه کاستیها.»
فولادوند با اشاره به نقش مثبت دانشگاه تربیت مدرس نور در اینباره گفت:« در آبانماه سال ١۴٠٢، در میان همه نهادها و مراکز علمی کشور، پردیس نور دانشگاه تربیت مدرس بود که ارزش و اهمیت مستندسازی حیاتوحش و تنوع زیستی را به عنوان بخشی از زیست علمی و فرهنگی کشور دریافت و زمینهای فراهم کرد تا این گروه مشتاق و سختکوش و پراکنده در سراسر ایران را برای نخستین بار گردهم آورد. همان گردهمایی به ظاهر ساده، نقطه آغاز گفت وگویی عمیق درباره ضرورت شکلگیری یک نهاد صنفی و علنی شد تا بتواند پیوند میان پژوهش، آموزش و روایت تصویری از طبیعت ایران را تقویت کند.»
این مستندساز باتجربه محیط زیست ایران در ادامه گفت:« ایده تاسیس "انجمن مستندسازان حیات وحش و تنوع زیستی و محیط زیست ایران" در تقاطع علم، هنر و دغدغههای زیست محیطی شکل گرفت. مستندسازی حیاتوحش در ایران، برخلاف بسیاری از کشورها، همواره در غیاب یک نهاد تخصصی سازمانیافته پیش رفته است. در کشورهای پیشرو مستندسازی معمولا با همکاری پژوهشگران دانشگاهی طراحی میشود تا محتوای علمی دقیق و دادهمحور داشته باشد. در بریتانیا (BBC Natural History Unit)، هر پروژه قبل از تولید، یک مرحلهی دقیق "تأیید علمی" دارد تا از صحت زیستشناختی محتوا مطمئن شوند.
تولید یک مستند حیاتوحش حرفهای، حاصل همکاری زیستشناسان، فیلمبرداران، صدابرداران، تدوینگران، نویسندگان علمی، و حتی روانشناسان رفتاری حیوانات است.»
فولادوند با اشاره به اینکه تیمها معمولاً بر اساس زیستبوم یا گونهی هدف شکل میگیرند و از طراحی پژوهش تا پستولید باهم کار میکنند گفت:« این رویکرد، مانع از خطای علمی و سوگیری در روایت میشود.
در ایران اما مستندسازان این حوزه اغلب به صورت مستقل فعالیت میکنند و در شرایط دشوار میدانی با بودجههایی بسیار اندک و با امکانات محدود و با وجود تولید آثار ارزشمند، ارتباط نظاممندی با نهادهای دانشگاهی و پژوهشی ندارند. این پراکندگی باعث شده ظرفیت مستندسازی طبیعت در کشور کمتر از آنچه باید در مسیر آموزش و سیاستگذاری محیط زیستی به کار گرفته شود؛ در حالی که تجربه جهانی نشان میدهد میان دانشگاه، رسانه و حفاظت محیط زیست رابطهای مستقیم و تقویتکننده وجود دارد. در کشورهای پیشرو، انجمنهای مستندسازان طبیعت با مراکز علمی، دانشگاهها و سازمانهای دولتی همکاری نزدیک دارند و از مستند بهعنوان ابزاری برای انتقال دانش، ایجاد گفتوگوی اجتماعی و اثرگذاری بر تصمیمسازیهای کلان محیط زیستی استفاده میشود.»
او درباره نتیجه چنین روندی گفت:« این مدل همکاری سبب میشود که مستند نه صرفاً یک محصول فرهنگی، بلکه بخشی از فرایند سیاستگذاری، آموزش و توسعه پایدار باشد؛ الگویی که شکلگیری "انجمن مستندسازان حیاتوحش و تنوع زیستی ومحیط زیست ایران" میخواهد آن را در چارچوبی بومی و علمی بازآفرینی کند. در ایران نیز طی سالهای اخیر، رشد کیفی آثار مستند حیاتوحش و افزایش حضور آنها در جشنوارههای داخلی و بینالمللی نشان داده است که ظرفیت انسانی، علمی و فنی این حوزه وجود دارد؛ اما نبود یک نهاد تخصصی سبب شده این ظرفیت بهصورت نظاممند در چرخهی آموزش، پژوهش و تصمیمسازیهای محیط زیستی کشور بهکار گرفته نشود. در نتیجه، هرچند مستندسازان ما بهطور فردی موفقیتهای چشمگیری داشتهاند، این دستاوردها در غیاب ساختار جمعی به سیاستگذاری پایدار و تأثیر ملی منجر نشده است.»
فولادوند افزود:« در چنین شرایطی، شکلگیری "انجمن مستندسازان حیاتوحش و تنوع زیستی ومحیط زیست ایران" پاسخی به یک نیاز انباشته و دیرینه است؛ نیازی که در سه سطح قابل تحلیل است؛
نخست، در سطح علمی و پژوهشی، انجمن میتواند به عنوان پل ارتباطی میان دانشگاهها، پژوهشگران و مستندسازان عمل کند و با ایجاد کارگروههای مشترک، زمینهی استفادهی متقابل از دادههای علمی و ظرفیت رسانهای را فراهم سازد. دوم، در سطح حرفهای و صنفی، انجمن میتواند معیارهای استاندارد تولید، تعرفهها، آییننامههای اخلاقی و نظام ارزیابی پروژهها را تدوین کند تا از سلیقهگرایی، موازیکاری و تضییع حقوق حرفهای جلوگیری شود. و سوم، در سطح فرهنگی و سیاستگذاری، انجمن میتواند با ایجاد شبکهای از مستندسازان، دانشگاهیان و مدیران محیطزیست، مستند را از یک رسانهی صرف به ابزار آگاهی و تصمیمسازی تبدیل کند.»
مدیرعامل "انجمن مستندسازان حیاتوحش و تنوع زیستی ومحیط زیست ایران" تاکید کرد:« بدینترتیب، تأسیس انجمن نه صرفاً یک حرکت صنفی، بلکه گامی در جهت نهادینهسازی ارتباط میان علم، هنر و محیطزیست در ایران است. این انجمن میکوشد با تکیه بر تجربهی جهانی و با درک واقعیتهای بومی کشور، الگویی علمی و پایدار برای تولید و بهکارگیری مستندهای حیاتوحش در خدمت آموزش، پژوهش و حفاظت از تنوع زیستی ایران ایجاد کند.»
او با اشاره به قدرت مستند گفت:« در جهان امروز، مستندهای محیط زیستی قدرتی فراتر از تصویر دارند. آثاری چون The Cove، Blackfish، My Octopus Teacher و Virunga فقط فیلم نبودند؛ جرقههایی بودند که سیاستها را تغییر دادند، مردم را بیدار کردند و نگاهی تازه به حیات بخشیدند. ما باور داریم که ایران، با این تنوع زیستی شگفتانگیز و زیستبوم بیهمتایش، شایستهی داشتن چنین صدایی است. امروز، ما در آغاز مسیری تازهایم؛ مسیری که در آن مستندسازان، پژوهشگران و نهادهای محیطزیستی نه در موازات هم، بلکه در امتداد یکدیگر حرکت میکنند. هدف، صرفاً تولید تصویر نیست؛ بلکه ساختن دانشی جمعی و ایجاد پیوندی میان علم، هنر و حفاظت از حیات است. اگر مستندسازی حیاتوحش در جهان توانسته است به ابزاری برای تغییر سیاست و رفتار تبدیل شود، ما نیز میتوانیم با تکیه بر تجربه، دانش و همافزایی میانرشتهای، این الگو را در ایران بومیسازی کنیم. انجمن مستندسازان حیاتوحش و تنوع زیستی ایران تلاشی است برای نهادینه کردن این باور که هر تصویر میتواند آغازی برای آگاهی باشد و هر روایت، گامی برای نجات طبیعت.»

نظر شما